محل تبلیغات شما

سلام اومدم. این روزا بگم از خونهی جدید که درسته مثل قبلی 120متر نیست و کوچیکه اما خیلی دوسش دارم جام راحته ومهمترین مزیتش برام رفت و امد راحتشه که نیم ساعته میرسم سرکارو این برای من خیلی خوبه.مادرشوهری کلیه شو عمل کرد و بعد اون یه سکته ی خفیف زد و حالش الان روبراه تره.همه چیز داره روال عادیشو طی میکنه .دختری رو پانسیون تو همون جایی که پیش میرفت نوشتم که تو خونه نمونه و حوصلش سر بره.خواهرم هم داره مراحل شیمی درمانیش رو طی میکنه تازه شوهرش 1هفته ای میشه رفته سرکار و اوضاع روحیش یکم بهتره.اما بریم سر اصل مطلب که خودمم که اصلا حالم خوب نیست همش یه خشم فرو خورده ای دارم مخصوصا سرکار.ناراحتم .یه کاری 6ماهه پیش کردم ورفتم از محل کارم شکایت کردم  حالا جواب رو نمیدن میگن برو شکایتتو پس بگیر وگرنه تابرج 5 بیشتر نمیتونی بیای وتمدید قرارداد برات نمیزنیم.کارشون غیر قانونیه اما بواسطه ی این تهدیدات من رفتم و شکایتمو پس گرفتم.حالا کلی از دستشون ناراحتم.میخواستم که پیمانی یا رسمیم کنن ولی اینا منو تو منگنه گذاشتن .چهارشنبه رفتم وشکایتمو پس گرفتم.همین طور دختری رو بردم پیش دکتر غددبراقدش که گفت منحنیه رشدش خوب نیست از خون نوشت که 4مرحله است و من از الان نگرانم که اذیت بشه از دیروز دست راستم بی حس شده فکر و خیال داره دیوونمووم میکنه.احساس بدی دارم.نمیدونم دارم چیکار می کنم اصلا اوضاع روحیه ام خوب نیست همه کارام با خشم پنهونیه که دارم .چند دفعه دخترک بهم گفته که مامان خیلی بداخلاقی والا نمیتونم  خودموکنترل کنم .همش به هر بهونه ای میخوام بزنم زیر گریه.نمیدونم کجاهای راه رو غلط میرم .ازین طرف خواهرمو نگاه میکنم که چطور داره با زندگی و بیماری دست و پنجه نرم نیکنه ازین طرف که خودم همه چیز دارم اما خودمو ندارم.نمیخوام منفی باشم اما ادمای دور و برم کلا منفین و این روحیمو 100 برابر بدتر میکنه.دلم میخواد زندگی رو بالا بیارم.

به امید روزای بهتر

شهریور نامه98 وسفر به شیراز

خرداد98 و زیارت امام رضا بعد از 25سال+تیر 98

ماه نوشته های مهرو ابان 97

رو ,میکنه ,پس ,خیلی ,پیش ,یه ,خوب نیست ,طی میکنه ,ازین طرف ,پس گرفتم ,دختری رو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خانواده به سبک اهل بیت(ع)